چندپارتی جیمینـــــ

partone
کیم ات:۲۵ سالشه.-+- پارک جیمین:۳۰ سالشه.-_-

ات ویو___
مثل همیشه ساعت پنج صبح از خواب بیدار شدم.
ورزش کردم، دوش گرفتم، صبحانمو خوردم و آماده شدم برای شرکت.
پیراهن سفید پوشیدم و دوتا دکمه ی اولش و باز گذاشتم، شلوار طوسی پوشیدم و ی کت طوسی تیره پوشیدم. کتونی سفید پوشیدم و موهای کوتاهمو باز گذاشتم. ی کیف دستی سفید برداشتم تا گوشی و سوییچ ماشین و کلید خونه و...همهرو بتونم با خودم ببرم. سوار ماشینم شدم و ب سمت شرکت حرکت کردم.
الان میفهمم چرا خانوادم اصرار داشتن ک درسمو بخونم، الان ب جای اینکه برای مردا سر خم کنم، اونا تا منو میبینن نود درجه خم میشن.
رسیدم شرکت، تا از ماشین پیاده شدم دیدم آقای پارک هم از ماشینش پیاده شد. اهمیت ندادم و ب راهم ادامه دادم.خواستم وارد شرکت شم ک پارک زودتر از من رفت داخل.واقعا نمی‌فهمه خانوما مقدمن و این کار بی احترامیه یا فقط میخواد روزشو بسازه؟خب چرا من خوشگذرونی نکنم...
__________________________________________________
بلایکین و بفالویین و بکامنتین فرزندانم...
میدونستین کامنتاتون بیشتر از لایکاتون بهم انرژی میده؟
شرطا_____پنج تا لایک، پنج تا کامنت
دیدگاه ها (۱۶)

چندپارتی جیمینـــــ

چندپارتی جیمینـــــ۳

senario

senario 2/2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط